آیا میدانستید که کوبیدن سر به دیوار 150 کالری در ساعت مصرف می‌کند

آیا میدانستید که پروانه‌ها با پاهایشان می‌چشند 

آیا میدانستید که گربه‌‌ها می‌توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند در حالیکه سگ‌ها کمتر از 10 تا

آیا میدانستید که تعداد چینی‌هایی که انگلیسی بلدند، از تعداد آمریکایی‌هایی که انگلیسی بلدند، بیشتر است

آیا میدانستید که دوئل کردن در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند

آیا میدانستید که فیل‌ها تنها حیواناتی هستند که نمی‌توانند بپرند

آیا میدانستید که هر بار که یک تمبر را میلیسید 10/1 کالری انرژی مصرف می‌کنید

آیا میدانستید که فوریه 1865 تنها زمانی بود که ماه کامل نشد

آیا میدانستید که کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی I am است

آیا میدانستید که اگر عروسک باربی را زنده تصور کنید سایزش 33-23-39 و قدش 2 متر و 15 سانتی‌متر خواهد بود با گردنی 2 برابر بلندتر از یک انسان نرمال

آیا میدانستید که تمام خرسهای قطبی، چپ دست هستند 

آیا میدانستید که اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می‌شود 

آیا میدانستید که اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده‌اید

آیا میدانستید که در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را می‌کندند حتی ابروها و مژه‌ها 

آیا میدانستید که کوتاه‌ترین جنگ در تاریخ در سال 1896 بین زانزیبار و انگلستان رخ داد که 38 دقیقه طول کشید

آیا میدانستید که در 4000 سال گذشته هیچ حیوان جدیدی رام نشده است

آیا میدانستید که هیچوقت نمیتوانی با چشمان باز عطسه کنی

آیا میدانستید که تعداد انسان‌هایی که به وسیله خر کشته می‌شوند، از انسان‌هایی که در سانحه هوایی می‌میرند بیشتر است

دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387

آیا میدانستید که چشم‌های ما از بدو تولد همین اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند

آیا میدانستید که هر تکه کاغذ را نمی‌توان بیش از 9 بار تا کرد

آیا میدانستید که در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌ای سنگ به کار رفته که می‌توان با آن دیواری آجری به ارتفاع 50 سانتی‌متر دور دنیا ساخت 

آیا میدانستید که اگرتمام رگ‌های خونی را در یک خط بگذاریم، تقریبا 97000 کیلومتر می‌شود

آیا میدانستید که وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می‌نشیند، میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می‌شود

آیا میدانستید که آمریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد

آیا میدانستید که عدد 2520 را می‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسیم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسری داشته باشد

آیا میدانستید که 30 برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی می‌کنند، در زیر خاک مدفون شده‌اند

آیا میدانستید که تنها حیوانی که نمی‌تواند شنا کند، شتر است

آیا میدانستید که شیشه در ظاهر جامد به نظر می‌رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می‌کند 

آیا میدانستید که در هر ثانیه بیش از 5000 بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون برخورد می‌کند و تصویری را که شما تماشا می‌کنید، بوجود می‌آورد

آیا میدانستید که شانس شبیه بودن دو اثر انگشت، یک به 64 میلیارد است

آیا میدانستید که یک لیتر سرکه در زمستان سنگین‌تر از تابستان است

دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387

دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود
کنکور = گذرگاه کاماندارا
دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه
خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13
بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها
امتحان ریاضی = کشتار
افتاده های ریاضی? =بایکوت
امتحان میان ترم = زنگ خطر
امتحان پایان ترم = آوار
دانشجوی بی پول=کزت
لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها
نمره امتحان = پرنده کوچک خوشبختی
مسئولین دانشگاه = گرگها
استادان = این گروه خشن
اشپزخانه = خانه عنکبوت
رستوران دانشگاه = پایگاه جهنمی
پاسخ مسئولین = شاید وقتی دیگر
دانشجوی ا خراجی = مردی که به زانو در امد
دانشجوی فارغ التحصیل = دیوانه از قفس پرید
دانشجوی سال اولی = هالوی خوش شانس
دانشجوی عاشق=آواز قو
ازدواج دانشجویی=کلاه قرمزی و سروناز
خوابگاه رفقا= دهکده حیوانات
واحد گرفتن = جدال بر سر هیچ
مدرک گرفتن = پرواز بر فراز آشیانه فاخته
پاس کردن واحدها = آرزوهای بزرگ
مرگ استادها = جلادها هم میمیرند
محوطه چمن دانشگاه =حریم مهرورزی
استاد راهنما = مرد نامرئی
کمک هزینه = بر باد رفته
برخورد استادان = زن بابا
اتاق رئیس دانشگاه = کلبه وحشت( جدید ترین قسمت )
شب امتحان = امشب اشکی میریزم
تقلب در امتحان = راز بقا
یادگیری = قله قاف
دانشجوی معترض = پسر شجاع
تربیت بدنی1 = راکی1
تربیت بدنی2 = راکی2
گریه دانشجو=اشگ تمساح
انصراف = فرار از کولاک
تصییح ورقه امتحان = انتقام
نمره گرفتن از استاد = دوئل مرگ
شاگرد اول = مرد 6مبلیون دلاری
آرزوی دانشجویان = زلزله بزرگ
هیئت علمی = سامورا یی ها
مدیر گروه= مردی که می خندد
رئیس اموزش = سیندرلا
از دانشگاه تا خوابگاه = از کرخه تا راین

دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387


اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : "از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم

 

اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده اید در جواب باید بگویید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم

 


اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز داغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد

 

اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید : به سیم گیتارم گیرکرده

 

اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد : "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد

 

اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید: "که خواهرتان از هلند شکلات زیادی اورده است

 

اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید : "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره

 

اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد

 

اگر موها و ابروهای شما در چهار شنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه را از میان شعله های !آتش بیرون کشیدم

 

دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387


 
-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت به درگاه الهی ،دیر و طاقت فرسا می گذره ،ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !
 
-چقدر عجیبه که 100 تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه ، اما وقتی که با همون پول به خرید می رویم ،کم به چشم می آید

-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر می اد ،اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره !

-چقدر عجیبه که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم ،هر چی فکر می کنیم ،چیزی به فکرمون نمی اد تا بگیم ،اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم !

-چقدر عجیبه که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافی می کشه ،لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمان نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی می شه ،شکایت می کنیم و آزرده خاطرمی شویم !

-چقدر عجیبه که خوندن یک صفحه یا بخشی از قرآن سختة ،ام ن 100صفحه از پر فروشترین کتاب رمان دنیا اسونه !

-چقدر عجیبه که سعی می کنیم ردیف جلوی صندلی های یک کنسرت با مسابقه رو ،رزرو کنیم ،اما به آخرین صف های نماز جماعت تمایل داریم !

 -چقدر عجیبه برای عبادت و کارهای مذهبی ،هیچ وقت زمان کافی در برنامه رومزه خود پیدا نمی کنیم ،اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو اخرین لحظه هم که شده انجام بدیم !

-چقدر عجیبه که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم ،اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم !

-چقدر عجیبه که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنن یا کاری در راه خدا انجام بدن ،به بهشت برن !

-چقدر عجیبه که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید ،به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود ،همه جا را فرا می گیرد ،اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن اون فکر می کنید !

خنده داره این طور نیست !؟ دارید می خندید ؟دارید فکر می کنید ؟ نه ،تاسف آوره

دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387

مدرسه ما : پایگاه جهنمی
خروج از مدرسه : فرار از آلکاتراس
دیدن مدیر از دور : شبهی در تاریکی
نمره بیست : افسانه آه
مدیر مدرسه : مرد 6 میلیون دلاری
شوخی با مدیر : بازی با مرگ
روز دادن کارنامه : حادثه در کندوان
امتحان : شاید وقتی دیگر
روزی که معلم به کلاس نمی آید : بوی خوش زندگی
اخراج از کلاس : یک بار برای همیشه
نمازخانه دبیرستادن : قطعه ای از بهشت
زنگ آخر : آرایشگاه زیبا
امحان پایان ترم : قلب ها برای که می تپد
پیام متقلب برای دیگران : چشم هایم برای تو
راهی برای متقلبان : جیب بر ها به بهشت نمی روند
آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه
جای سیلی معلم : دایره سرخ
دبیر تربیتی : پاک باخته
صفر های پشت سر هم : برج مینو
اعتراض برای نمره : شلیک نهایی
حیاط مدرسه : پارک ژوراسیک
زنگ ورزش : المپیک در بازداشتگاه
شوراءدبیران : جنگ نفتکشها
ناظم : پلیس آهنی
کنکور : بالاتر از خطر
دیدن معلم از دور : سایه عقاب ها
نگاه معلم : بگذار زندگی کنم
دانشگاه : سرزمین آرزوها
خارج از مدرسه : آن سوی آتش
بحث با مدیر : فریاد زیر آب
شاگرد اول کلاس : پرنده کوچک خوشبختی
پای تخته : لبه تیغ
توری معلم : مزد ترس
منفی های پشت سر هم : گلوله های بی صدا
اولین دانش آموزی که معلم از او درس می پرسد : قربانی
وراجی سر کلاس : مجوز مرگ
آخر کلاس : بهشت پنهان
مبصر کلاس : افعی
بوی جوراب بچه ها : عطر گل یاس
دبیرام مدرسه ما : تبعیدی ها
اخراج از مدرسه : می خواهم زنده بمانم
سایه دبیر تربیتی : سایه شوگان
دفتر دبیران : خانه ارواح
نمره ده : شانس زندگی
اتاق ورزش : جزیره آدم خور ها
دستشویی : اطاق گاز
سال آخر دبیرستان : سال های بی قراری
ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمی
اخراجی ها : بینوایان
رفتن به دانشگاه : هدف سخت
دفتر مدیر : کلبه وحشت
صاحبان نمره زیر ده : سربداران
کیف های دانش آموزان : محموله
ظرفیت نیمکت ها : دو نفر و نصفی
سوسک در کلاس : انفجار در اطاق عمل
کلاس خصوصی : وعده پنهان
زنگ ادبیات : نان و شعر
دفتر ناظم : محکمه عدالت
حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناری
دانش آموزان رشته ریاضی : سوته دلان
رفتار مشاور مدرسه با دانش آموزان : عاشقانه
دسته ها :
شنبه شانزدهم 6 1387

 

اعضای هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس ضمن موافقت با حضور علی کریمی در تیم فوتبال این باشگاه، انجام مذاکرات نهایی و مستقیم را به داریوش مصطفوی واگذار کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، پس از آنکه افشین قطبی در نشست امروز خود با داریوش مصطفوی و محمود خودربین موافقتش را برای جذب علی کریمی اعلام کرد، اعضای هیئت مدیره پرسپولیس در نشست سه ساعته امروز خود موضوع حضور این بازیکن در تیم فوتبال این باشگاه را مورد بحث و بررسی قرار دادند و در نهایت با حضور کریمی موافقت کردند.

براین اساس قرار است داریوش مصطفوی به عنوان مدیرعامل باشگاه مذاکرات مستقیمی را طی دو روز آینده با علی کریمی در تهران برگزار کند و ضمن تشریح شرایط مالی و انضباطی باشگاه پرسپولیس، صحبت هایی نهایی را با وی انجام دهد.

به گفته یکی از نزدیکان باشگاه پرسپولیس کار پیوستن علی کریمی به تیم فوتبال این باشگاه مراحل پایان خود را طی می کند و طی روزهای آینده قرار داد این بازیکن نهایی خواهد شد.


امانت داری و اخلاق مداری

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع " خبرگزاری مهر " مجاز است.  

 

دسته ها :
پنج شنبه جهاردهم 6 1387

هر کسی میاد تو  وبلاگ SPORT اگه نظر نده واقعا نامرده

بابا یه نظر بدید ما بدونیم یکی میاد مطالب ما رو میبینه

 

دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 6 1387

توپچی ها خاطره حضور مهاجم نیجریه ای در لندن را از یاد برده اند، اما «پیمان یوسفی» در بازی آرسنال و واتفورد، 40 دقیقه «ادبایور» را «کانو» خطاب کرد و وقتی او را در جریان تماس های تلفنی مردم قرار دادند، گفت: واقعا عذر می خوام اسم این آقا «ادبایور» است «کانو» دیگر در آرسنال بازی نمی کند!

*در جریان بازی سپاهان و ذوب آهن در جام حذفی از یکی از داوران قدیمی کشور به نام «عرب براقی» تقدیر شد. پس از سوت پایان بازی «عباس بهروان» دوان دوان خودش را به او رساند و گفت: بینندگان عزیز در خدمت زنده یاد «عرب براقی» هستیم!

*دقایق پایانی بازی برزیل و هلند در مرحله نهایی جام جهانی سال 1998 بود . داور به نشانه خطا سوت زد و «بهرام شفیع» گفت: و این هم سوت پایان بازی! برزیلی ها ضربه خطا را زدند و گزارشگر به امید اینکه داور خیلی زود خاتمه بازی را اعلام می کند سکوت کرد. یک دقیقه هم گذشت اما داور سوت نزد، شفیع هم بدون آنکه خم به ابرو بیاورد سکوت را شکست و گفت: حالا رونالدو صاحب توپ میشه...!

* اسکندر کوتی» تهیه کننده برنامه ای بود به نام «جنگ فوتبال اروپا.» اینکه او در این برنامه به جای پیر و جوان و بزرگ و کوچک بحث می کرد به جای خود، اما حکایت بررسی بازی های لیگ هلند توسط او را هرگز نمی توان فراموش کرد. در جدول رده بندی اکثر تیم ها به صورت مخفف و با سه حرف اختصاری مشخص می شدند، اما این مجری تیم آیندهوون یا PSV را تیم «پی اس وی» و آژاکس یا Ajx را «ای جی ایکس» معرفی کرد!

*در جام جهانی 1990 تیم ملی ایتالیا گلزنی به نام «سالواتوره اسکیلاچی» رو کرد. در جریان برگزاری مسابقات هر کدام از گزارشگران به شیوه متفاوتی نام او را تلفظ می کردند. در یکی از بازی ها وقتی او دروازه حریف را باز کرد، بهرام شفیع گفت: «حالا اسکیلاچی، اسکلاچی، اشیلاچی، شیلاچی یا هر اسم دیگه ای داره من نمیدونم! به هر حال گل خودش را زد.»

* در یکی از بازی های تیم مراکش در جام جهانی 98 نام بازیکن این تیم به همراه پرچم قرمز رنگ مراکش روی صفحه تلویزیون حک شد. بهرام شفیع با هیجان فریاد زد: «بله، نفهمیدیم چی شد اما در هر صورت داور بازیکن مراکش را اخراج کرد و حالا این تیم باید ده نفره به بازی ادامه بده.»

* در روزهایی که دانمارک تا مراحل پایانی جام ملت های 1992 پیش رفته بود و علاقمندان فوتبال نام بازیکنان نه چندان مطرح این تیم را از هم میپرسیدند، بهرام شفیع یکی دیگر از شاهکارهایش را رو کرد. مربی دانمارک دست به تعویض زد و کارگردان تلویزیونی نام بازیکن تازه وارد و بازیکن تعویضی را به همراه عبارت DENMARK روی انتن فرستاد شفیع اسم بازیکنی که به سمت نیمکت ذخیره ها حرکت میکرد را درست تلفظ کرد اما...(( و به جای او دن مارک وارد زمین میشه!))

*در جریان یکی از بازی های پرسپولیس در فصل گذشته که پس از افطار برگزار می شد، مجید خدایی، کشتی گیر ملی پوش ایرانی در میان تماشاگران حاضر شده بود. وقتی تلویزیون چهره او را به تصویر کشید عادل فردوسی پور گفت: این هم مجید خدایی کشتی گیر تیم ملی فوتبال ایران! 


*عباس بهروان در حین گزارش استقلال و سپاهان در تورنمنت نقش جهان اصفهان: «همان طوری که مشاهده می کنید شرایط جوی اصلا مناسب نیست. وزش باران و بارش باد امکان برگزاری یک بازی زیبا را از بین برده!

 * بازی نیمه نهایی جام جهانی 94 بین برزیل و سوئد برگزار می شد و باز هم «عباس بهروان» پشت میز گزارش نشسته بود. در دقیقه 9 ضربه مازینهو به تور کناری دروازه اصابت کرد و به اوت رفت: «توی دروازه، توی دروازه، این گل می تونه نوید یک بازی پرگل و زیبا رو بده، برزیل یک سوئد صفر» البته پانزده دقیقه بعد جهانگیر کوثری که به عنوان کارشناس در استودیو حضور داشت گفت: «البته مثل اینکه آن توپ گل نشده بود. ضمن عذرخواهی از بینندگان عزیز بازی کماکان صفر بر صفر دنبال میشه.»

*اسکندر کوتی در حال گزارش بازی غیرزنده تیم ملی اتریش و یک تیم دیگر بود. بالای صفحه تلویزیون در محل مربوط به درج نام تیم ها و نتیجه بازی نام لاتین اتریش(Austria)درج شده بود و جناب گزارشگر این تیم را استرالیا خطاب می کرد. کار به جایی رسید که پس از پایان پخش این بازی ضبط شده مجری شبکه سه با اشاره به تماس های پر تعداد مردمی ضمن عذرخواهی، اشتباه گزارشگر را تصحیح کرد.

*چلسی گل زد و جواد خیابانی در لابه لای فریادهایش گفت: «بدون شک الان مردم شهر چلسی خیلی خوشحال هستند»! او بعدها این واقعیت را که در کل بریتانیا شهری تحت عنوان چلسی وجود ندارد پذیرفت. اما به عنوان آخرین دفاعیه اش مدعی شد چلسی نام محله ای در لندن و منظور گزارشگر هم اشاره به آن محله بوده است. مثل این می ماند که گزارشگر بعد از گل استقلال بگوید: الان اهالی میدان استقلال سر از پا نمی شناسند.

* کریم باقری» بازیکن «آرمینا بیله فلد» پشت یک ضربه ایستگاهی از فاصله  30 -40 متری ایستاد و مزدک میرزایی که دو مانیتور را پیش روی خود داشت برای نواخته شدن ضربه لحظه شماری میکرد. یکی از مانیتورها مربوط به پخش مستقیم و بدون تاخیر بود و دیگری با حدود 10 - 15 ثانیه تاخیر تصاویر مربوط به شبکه سه را روی آنتن می فرستاد. کریم در مانیتور شماره یک ضربه را زد و گزارشگر با هیجان بسیار زیاد شوت او را استثنایی لقب داد. تماشاگر تلویزیونی اما هنوز باقری را در حالی که دست به کمر زده بود و دیوار دفاعی حریف را برانداز می کرد می دید. عکس العمل مزدک خیلی جالب بود: البته این ضربه لحظاتی بعد زده شد!

* دوستان نزدیک هنوز او را «پولی اوف» صدا می زنند. داستان از این قرار است که ایشان پیش از آنکه این واژه off Play سرزبان ها بیافتد لغت فارسی آن را در جایی خوانده بود و در جریان یکی از گزارش هایش گفت: اگر همین نتیجه حفظ شود سرنوشت در بازی پولی اوف مشخص خواهد شد!

* این یکی فوتبالی نیست اما جالبه. «یدا... اعتصامی» در جریان گزارش مستقیم یکی از جدال های داخلی در حالی که از نمایش پسر یکی از کشتی گیران قدیمی به وجد آمده بود تصمیم گرفت احساسش را در قالب یک بیت شعر بیان کند: پسر کو ندارد نشان از پدر/ نشاید که نامش نهند آدمی! البته بسیاری از کارشناسان ادبیات معتقدند قدیم ها مصراع دوم این بیت «تو بیگانه خوانش نخوانش پسر» بوده.

* بازی پرسپولیس و تراکتورسازی بود. تابلوی تعویض بالا رفت و «غلامحسین دین محمدی» قصد داشت برای تراکتور وارد زمین شود. اما «جواد خیابانی» ناگهان تمام تماشاگران تلویزیونی را در جای خود میخکوب کرد: حالا غلامحسین دین محمدی برادر بزرگ تر رسول خطیبی وارد زمین میشه! او بعدها مدعی شد نسبت خانوادگی حسین و رسول خطیبی و سیروس و غلامحسین دین محمدی را قاطی کرده.

* تمام دنیا مهاجم یوگسلاو تیم آیندهوون را «ماتیو کژمان» صدا می زنند اما از آنجایی که «جنگ فوتبال اروپا» قوانین خاص خودش را دارد و املای لاتین او Kazmen بود، «اسکندر کوتی» در عرض یک دقیقه هشت بار گفت: ماتیو کازمن. آن روزها کاظمیان هنوز معروف نشده بود و گرنه می شد احتمال داد که این دو بازیکن را با هم اشتباه گرفته اند.

* و دفتر داستان های شیرین گاف ها یا به عبارتی دیگر سوتی های گزارشگران را با خاطره ای از گزارش «غلامعلی پیر ایرانی» در زمان برگزاری مسابقات دسته فوق سنگین وزنه برداری بازی های آسیایی دوحه می بندیم: حالا،حسین رضا زاده وزنه 205 کیلومتری را بالای سر می برد! البته این آخری از رادیو انتخاب شده است.

 

تو رو خدا یه نظر بدید !!!

دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 6 1387
دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 6 1387

در امروز قصد دارم 5 سوال جالب که یکی از سایت های پرتغالی از کریس پرسیده برای شما برای شما بزارم ....جواب های کریس هم خیلی باحاله .

شوخی مورد علاقه ات؟

(( ریو فردیناند )) و ((وین رونی)) برای خودشان یک پا دلقک هستند و  وقتی روی مجله یا روزنامه عکس فردی را می بینم که شبیه آنهاست ان قسمت را می برم و روی قفسه لباس هایم می چسبانم . این واقعا خنده دار  است و از این کار لذت می برم.

به چه ورزشی ای دیگری علاقه مند هستی؟

درست است که از بچه گی عاشق میز تنیس  بودم و در خانه و مدرسه تمرین تنیس میکردم و حتی یک بار هم از من دعوت شد تا به یک تیم اماتور تنیس بپیوندم  اما من رد کردم چون فوتلال عشق اول و اخر من بود. البته همیشه تنیس بازانی مثل  ((راجرد فدرر)) و (( رافائل نادال)) را دوست دارم . آنها بازیکنان فوق العاده ای هستند اما ورزشکار مورد علاقه من ((اندی رادیک ))هست

چه جور تفریحی را دوست داری؟

من عاشق خورشید و ساحل هستم . فکر نمی کنم احساس بهتر از ریختن شنهای گرم روی دست و پاهایم وجود داشته باشد . من عاشق اینم که در اب شیرجه بزنم و شنا کنم . گاهی هم با دوستانم به تفریح و سرگرمی می پردازیم و بازی می کنیم درست مثل بچه ای کوچک .. چند وقت پیش به دوبی رفتم و بیابان را از نزدیک دیدم  و حتی شتر سواری هم کردم  و بسیار لذت بردم  هر چند زیاد هم راحت نبود.

بزرگترین مشکل تو خارج از زمین فوتبال؟

از خرید کردن واقعا متنفرم . دوست ندارم مثل خانم ها دائم به ویترین مغازه ا نگاه کنم و جنس انتخاب کنم . خرید کردن واقعا ازارم می دهد.

چه چیز تو را  ناراحت میکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیدن یک فرد سیگاری به اندازه روشن کردن و استشمام بوی سیگار برایم عذاب اور است. خدا را شکر که قانون در باشگاه عوض شده و دیگر کسی سیگار حمل نمی کند . خدا را شکر در خانمان فرد سیگاری نداریم . چون اصلا دوست ندارم الوده به سیگار شوم.

فقط تو رو خدا یه نظر بدید که ما بدونیم ملت نوشته های ما رو میخونند یا نه ؟

دسته ها :
دوشنبه یازدهم 6 1387
X